Blue-Eyed Palm Trees
Soorena Petgar
نخلهای چشم آبی
گالری دلگشا با افتخار اولین نمایشگاه انفرادی سورنا پتگر با عنوان "نخلهای چشم آبی" را برگزار میکند. نقاشیهای سورنا پتگر شامل مناظر، فیگورها، طبیعت بیجان، خودنگاره و هرچیز دیگری که نقاشان اصیل دلباختهی آن هستند میشود. مواجهه با نقاشیهای او روی کاغذهای خط دار با آبرنگ ومداد تجربهی جداگانهای از موضوع نقاشی شده به مخاطب میدهد، کیفیتی دیداری که شبیه به دیدن برگی از دفتر یادداشتی است که فارغ از محتوای متناش- تصویر جوهر پخش شده بین صفحات آن است که ما را مرعوب خود میکند: تصویر زمان.
این کیفیت و سیالیت دو چندان میشود وقتی قلم موی اصالتاً فیگوراتیو ذهن پتگر لهجهای انتزاعی برای خود برمیگزیند. در چنین مواقعی است که هر تصویر بر روی سطح نقاشی شده جانی دوباره میگیرد و تبدیل به اثری نقاشانه میشود. اثری که فارغ از هر موضوعی تصویری شخصی ارائه میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای دنیای نقاشانهی پتگر حالتی بسیار ناب است که از آن میتوان به عنوان "شوق دل باختن" نام برد. برای سورنا این شوق دل باختن است که تبدیل به کلید کشف هر نقاشی میشود، و هر بار نقاش را با قلم موی کوچکاش بر روی بند باریک بین اضطراب و اطمینان معلق نگه میدارد. اما دخترانی که در نقاشی او کنار یکدیگر به جایی نامعلوم خیره شدهاند در زمانی پس یا پیش از این اضطراب و اطمینان قرار گرفتهاند.آنها هم نتیجهاند و هم آغاز، آنها جایی شجاع تر ایستادهاند و به هیچکس و هیچ جایی تعلق ندارند.
نقاشی بر خلاف گفتهی باب راس در تلویزیون ملی آنقدرها هم آسان نیست. نقاشی در واقع برای پتگر و هنرمندانی همچون او که هربار تکهای از وجود خود را بر روی سطح بوم میآورند سخت ترین کار دنیاست. نقاشی سخت است همچنان که سرودن شعری نو و درخورِ معشوق برای هر قرار سخت است و تقلب در آن مبتذل.
برای پتگر هیچ چیزی از عظمت و زیبایی غرق شدن دو اتومبیل بدون سرنشین و انعکاس آنها بر روی آب نمی کاهد. نقاشی برای سورنا پتگر تجربهی انفرادی لمس کردن غیر ممکنها و نهیهاست.
در دنیایی که پتگر در آن زندگی می کند امیدوار بودن ترسناک تر از نا امیدی است و این حس در تمامی نقاشیهای او به وضوح محسوس است. او هنرمندی است که نا امیدانه هر بار نا امیدی را نقاشی میکند. اثری که در آن نوجوانی فلسطینی با تیرکمان سنگی پرتاب میکند در عین حال تبدیل به خودنگاره ترین خودنگارهی او و نگارهی جمعی ما میشود. آری در نقاشیهای پتگر این خود واقعیت است که با چشمهای آبی اش دارد ما را تماشا میکند: مایی که همه با هم در آن تنها هستیم زیر نخل ها.
اسفند ۱۳۹۷